با سلام و عرض خیر مقدم به شما دوستان عزیز

در صورت بروز هرگونه مشکل در دانلود و نیاز به آموزش
و ... حتما با ما در تلگرام در تماس باشید و اگر عجله دارید و
برای رسیدن سریع به جواب سوال هایتان قبل از تماس در تلگرام
ما را با یک پیامک با خبر سازید
شناسه پاسخگویی تلگرام afmsoftir@
خواهشا فقط پیام
با تشکر و احترامات فراوان مدیریت کل سایت
علی فتحی
آخرین ارسالی های انجمن

مردی خدمت حضرت رسول آمد و عرض کرد: همسری دارم که وقتی وارد خانه می شوم
به استقبالم می آید و چون خارج می شوم بدرقه ام می کند و
زمانی که مرا اندوهگین می بیند، می گوید: اگر برای روزی غصّه می خوری،
بدان دیگری آن را بر عهده گرفته است و اگر برای آخرت است، خدا اندوهت را زیاد کند
(و این گونه مرا آرامش می دهد) حضرت فرمود: خداوند کارگزارانی دارد
و این زن از کارگزاران خداست و پاداشی همچون نصف اجر شهید دارد.
ادامه مطلب
ربیع ماه ولادت خورشید بی غروب، عشق بی پایان، جلوه صفات حسنای الهی، سرچشمه رحمت و عطوفت، مظهر عشق و فداکاری مبارک باد.
. فرارسیدن ماه ربیع الاول ، ماه شادی و شادمانی برای شیعیان را به شما محب اهل بیت(ع) تبریك عرض می كنم .
حضرت محمد (ص) فرمودند: هر کس حلول ماه ربیع را به دیگران مژده دهد، من بهشت را به او مژده خواهم داد.
حلول ماه ربیع بر شما مبارک
نهم ربیع الاول، سالروز آغاز ولایت و امامت و زعامت، آخرین سحاب رحمت و یگانه ذریه ذخیره دودمان آل طاها، حضرت مهدی موعود(ع) بر منتظران و چشم انتظاران ظهور تبریك و تهنیت باد.
ای قلب عالم امكان، بیا و گـَرد گامهایت را توتیای چشمانمان قرار ده. بیا كه نوای دل انگیز توحیدت را با گوش جان شنواییم.
نهم ربیع الاول، عید امامت امام زمان(ع) مبارك باد.
جلوه گل عندلیبان را غزلخوان می کند
نام مهدی صد هزاران درد درمان میکند
مدعی گوید که با یک گل نمی گردد بهار
من گلی دارم که عالم را گلستان می کند
نهم ربیع الاول، عید منتظران مبارک
خداوندا رسان از ما سلامش
به گوش ما رسان یارب کلامش
بسوز سینه ى مجروح زهرا
نما تعجیل در امر قیامش
نهم ربیع الاول، سالروز آغاز امامت حضرت مهدی(ع) مبارک باد.
نهم ربیع الاول، عید امامت صاحب العصر و الزمان(ع) بر شما مبارك باد.
بشارت باد بر شما اتمام ماه صفر و حلول ماه ربیع الاول، ماه شادمانی و سرور اهلبیت(ع) و پیروانشان مبارك باد.
در ربیع الاول،این ماه خجسته، نسیم سحری جان مایه عشق را به گستره خاكیان می فرستد. جوانه های تبسم لب ها را شاداب از طراوت تغزلی دیگر كرده و همگی قدوم نوزادی را كه سبب آفرینش است تبریك می گویند كه یا محمّد! به جمع خاكیان دوستدارت خوش آمدی!
حلول ماه ربیع الاول، ماه جشن و سرور اهل بیت(ع) مبارك باد.
باید در شکر نعمت عظیم ولادت رسول اکرم(ص) در ماه ربیع الاول کوشش فراوان کرد و رحمت وسیع خداوندی را برای خود فراهم سازیم . تمامی ماه ربیع را غنیمت شمرده ، با توسلات و مناجات خود را از الطاف حق بهره مند سازید .
حلول ماه ربیع الاول، ماه جشن و سرور اهل بیت(ع) مبارك باد.
شکر و سپاس الهی به مناسبت امامت امام زمان(ع) در ماه ربیع الاول، برای شیعیان مراقب و متعهد عملی پسندیده است .
حلول ماه ربیع الاول، ماه جشن و سرور اهل بیت(ع) مبارك باد.
ربیع الاول، ماه شادی اهل بیت(ع) بر شما مبارک باد.
در پناه اهل بیت(ع) باشید.
بهار ماه ها، ربیع الاول است چرا که آثار رحمت الهی و ذخایر برکات خداوندی در این ماه پدیدار می شود و انوار جمال الهی بر زمین و زمینیان می تابد . ولادت رسول اکرم(ص) اشرف و سید موجودات و نزدیک ترین خلق به خدا ، در این ماه بوده است . حلول ماه ربیع الاول، ماه جشن و سرور اهل بیت(ع) مبارك باد.
رسول اكرم (ص) فرمودند:
هرکس بشارت ماه ربیع الاول را به من بدهد من هم بشارت بهشت را به او می دهم .
حلول ماه ربیع الاول، ماه جشن و سرور اهل بیت(ع) مبارك باد.
حلول ماه ربیع الاول، ماه جشن و سرور اهل بیت(ع) مبارك باد.

عجایب هفتگانه جهان
معلمی از دانش آموزان خواست تا عجایب هفتگانه جهان را فهرست وار بنویسند. دانش آموزان شروع به نوشتن کردند. معلم نوشته های آنها را جمع آوری کرد. با آن که همه جواب ها یکی نبودند اما بیشتر دانش آموزان به موارد زیر اشاره کرده بودند:
اهرام مصر، تاج محل، کانال پاناما، دیوار بزرگ چین و... در میان نوشته ها کاغذ سفیدی نیز به چشم می خورد. معلم پرسید: این کاغذ سفید مال چه کسی است؟ یکی از دانش آموزان دست خود را بالا برد. معلم پرسید: دخترم چرا چیزی ننوشتی؟
دخترک جواب داد: عجایب موجود در جهان خیلی زیاد هستند و من نمی توانم تصمیم بگیرم که کدام را بنویسم. معلم گفت: بسیار خوب، هر چه در ذهنت است به من بگو، شاید بتوانم کمکت کنم.
در این هنگام دخترک مکثی کرده و گفت: به نظر من عجایب هفتگانه جهان عبارتند از : لمس کردن، چشیدن، دیدن، شنیدن، احساس کردن، خندیدن و عشق ورزیدن.
پس از شنیدن سخنان دخترک، کلاس در سکوتی محض فرو رفت.
آری عجایب واقعی همین نعمتهایی هستند که ما آنها را ساده و معمولی می انگاریم.
ادامه مطلب
متن خاطرهی رهبر انقلاب: ایشان تا آخرین لحظات حیاتشان، ذکر و نماز و دعا را از دست ندادند. حاج احمد آقا فرزند عزیز حضرت امام میگفتند: پیش از ظهر روز آخر حیات امام(رحمهالله)، ایشان روی تخت دایماً نماز میخواندند. مدتی گذشت، بعد پرسیدند: ظهر شده است؟ گفتم: بلی. آن وقت خواندنِ نماز ظهر و عصر با نوافلش را شروع کردند. بعد از اتمام نماز، مشغول ذکر گفتن شدند و تا لحظاتی که در حالت اغما بسر میبردند، مرتب پشت سر هم میگفتند: «سبحانالله و الحمدلله و لاالهالّاالله واللهاکبر، سبحانالله و الحمدلله ولاالهالّاالله واللهاکبر». این کار برای ما درس است. ما که رهبرمان را دوست داریم، باید به کارها و روحیات او توجه کنیم و از آن درس بگیریم.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/26588/13930313_1389.flv
لبخند روی صورت امام، لباس نظامی زیر قبا
خداي سبحان در مورد درهاي جهنم در قرآن مي فرمايد: « لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ »[1] براي جهنم هفت در است، و براي هر دري گروه معيني از آنها تقسيم شده اند. و در مورد درهاي بهشت نيز مي فرمايد: « حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ »[2] هنگامي كه به آن مي رسند، درهاي بهشت گشوده مي شود و نگهبانان به آنها مي گويند: سلام بر شما.
خداي سبحان نه در اين آيه و نه در هيچ جاي كلام خود، بيان ننموده كه مراد از اين (ابواب) درها چيست؟ آيا مانند درهاي خانه و چهارديواري است كه در آنجا داخل مي شوند، و همة واردين را در يك عرصه جمع مي كند؟ و يا طبقات و دركات يا درجات مختلفي است كه از نظر نوع عذاب، و شدت آن، با لذائذ و نعمات آن با هم تفاوت دارند؟ استعمال كلمة باب در هر دو معنا متداول است.
اما در رابطه با اسامي درهاي بهشت، در روايات مختلف اسلامي اسامي اكثر آنها معين شده، و شيخ صدوق در كتاب «من لايحضره الفقيه» حديثي را نقل مي كند از پيغمبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ كه در آن حديث اسامي پنج در از درهاي بهشت مشخص شده: 1. در رحمت 2. در صبر 3. در بلاء 4. در شكر 5. در اعظم.[3] و نيز در كتاب خصال حديثي را از امير المومنين ـ عليه السلام ـ نقل مي كند كه آن حضرت فرمود: «ان للجنة ثمانية ابواب، باب يدخل منه النبييون و الصديقون، و باب يدخل منه الشهداء و الصالحون، و خمسة ابواب يدخل منها شيعتنا و محبونا»[4] به راستي كه براي بهشت هشت درب است؟ يكي: دري كه پيغمبران و صديقان از آن وارد مي شوند، ديگري: دري كه شهداء و صالحين از آن وارد مي شوند، و پنج در هست كه شيعيان و محبين ما از آن داخل مي شوند.
و يكي از درهاي بهشت درِ مجاهدين است كه امير المومنين ـ عليه السلام ـ در نهج البلاغه خطبه 27 مي فرمايد: «ان الجهاد باب من ابواب الجنة فتحه الله لخاصة اوليائه» جهاد دري از درهاي بهشت است كه آن را به روي بندگان خاصش گشوده است و در بعضي از تفاسير قرآن كريم هم به اين اسامي اشاره شد، كه يكي از درهاي بهشت ريان است، و فقط روزه داران از آن وارد مي شوند، و يكي باب المجاهدين، يكي باب المعروف كه مربوط به محسنين است و يكي باب الرحمة و يكي باب البصير، و يكي باب الشكر، يكي باب اعظم كه محل دخول عباد صالحون و اهل زهد و ورع است.[5]
و اما اسامي درهاي جهنم، در روايات اسلامي به اين مطلب اشاره شده و اسامي آنها معين شده اند كه خلاصة آنها چنين است: 1. جحيم. 2. لظي 3. سقر 4. حطمه 5. هاويه 6. سعير 7. جهنم[6]
گر چه در تقديم و تاخير ممكن است اختلافي وجود داشته باشد.
تذكر چند نكته لازم است: يكي اين كه: اين اعدادي كه براي درهاي بهشت و جهنم آمده، براي مبالغه و اشاره به اين است كه درجات بهشت و جهنم زياد است. به عنوان نمونه در حديث آمده: «قال ـ صلي الله عليه و آله ـ : و الله ان للجنة احدا و سبعين بابا يدخل من سبعين منها شيعتي و اهل بيتي و من باب واحد ساير الناس»[7] قسم به خدا كه براي بهشت هفتاد و يك در است و از هفتاد در اهل بيت من ـ عليهم السلام ـ و شيعيان من داخل مي شوند و بقية مردم از آن يك در وارد مي شوند، ديگر اين كه: اين در در حقيقت درهاي گناهي است كه به وسيلة آن مردم وارد دوزخ مي شوند. هر گروهي به وسيلة ارتكاب گناهي و از دري، همان گونه كه درهاي بهشت، طاعات و اعمال صالح و مجاهدت هايي است كه به وسيلة آن، بهشتيان وارد بهشت مي شوند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تفسير عياشي، ج 2،ص 243، حديث 19، تاليف محمد بن مسعود بن عياش، ناشر، تهران، مكتبه علميه الاسلاميه.
2. تفسير جامع تاليف سيد ابراهيم بروجردي، ج 3، ص 472، انتشارات صدر.
3. تفسير اثني عشري، ج 7، ص 113، تاليف حسين بن احمد الحسيني، چاپ اول، تهران، انتشارات ميقات، سال 1364 ـ 1363 ش.
4. و خصوصاً پيام قرآن، تاليف آيت الله ناصر مكارم شيرازي و همكاران، قم، مدرسة الامام علي بن ابيطالب ـ عليه السلام ـ ، چ اول، 1370، ج 6، ص 307 ـ 315 (مربوط به درهاي بهشت)، ص 415 ـ 422، (مربوط به درهاي جهنم).
پي نوشت ها:
[1] . حجر/ 44.
[2]. زمر/ 73.
[3] . ابن بابويه معروف به صدوق، محمد؛ من لا يحضره الفقيه، قم، جامعه مدرسين، ج1، ص 295.
[4] . صدوق؛ محمد؛ الخصال، قم، جامعه مدرسين، جزء 2، ص 407.
[5] . شريف لاهيجي، محمد شيخ علي، تفسير شريف لاهيجي، تهران، ناشر موسسه مطبوعاتي علمي، سال 1363 شمسي، ج 3، ص 891.
[6] . ر.ك: قمي، علي بن ابراهيم، تفسير قمي، قم، موسسه دارالكتب الاسلاميه، 1404، ج 1، ص 376.
[7] . مجلسي، محمد باقر بحارالانوار، بيروت، موسسه الوفاء، 1404، ج 7، ص 338.
سورههاي ويژه علي بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ و فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ در قرآن كدامند و اذكا
سورههايي كه مستقلاً درباره امير مؤمنان علي ـ عليه السّلام ـ و همين طور فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ نازل شده است محدود است ولي آياتي كه دربارة آن دو نازل شده اند فراوان هستند كه به نمونههايي اشاره ميشود:
الف: علي ـ عليه السّلام ـ : سورههايي كه دربارة علي ـ عليه السّلام ـ نازل شده اند يكي سورة «و العاديات» است كه مستقلاً دربارة آن حضرت و فتح او نازل شده است،[1] و ديگري سوره «هل اتي» است كه مشتركاً درباره فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ و علي ـ عليه السّلام ـ و حسنين ـ عليهما السّلام ـ نازل شده است،[2] و امّا آياتي كه درباره علي ـ عليه السّلام ـ نازل شده است بيش از آن است كه به صورت عادي به شماره آيند، آن مقداري كه قطعي است و اهل سنّت نيز به آن اعتراف كردهاند سيصد آيه است، عدهاي از علماي اهل سنّت مانند ابن حجر، خطيب بغدادي، سيوطي، گنجي شافعي، ابن عساكر، شيخ سليمان قندوزي، حنفي و ... از ابن عباس روايت كردهاند كه گفت: نَزَلَتْ في عَلِيّ ثلاثَ مائَهِ آية در شأن علي ـ عليه السّلام ـ سيصد آيه نازل شده است.[3]
1. آيه «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِباد »[4] ابو عباس احمد بن عثمان ميگويد: هنگامي كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميخواستند به (مدينه) هجرت كنند علي ـ عليه السّلام ـ را فرمودند: برويد (شب را) در بستر من بخوابيد، پس علي ـ عليه السّلام ـ (با جان و دل) قبول كردند و آن شب را در بستر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ خوابيدند و جان خويش را فداي پيامبر نمودند ... سپس آيه فوق درباره علي ـ عليه السّلام ـ نازل شد.[5]
2. آيه «وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ ...»[6] به اتفاق شيعيان و نقل عدهاي از علماي اهل تسنن، آيه شريفه فوق دربارة امير مؤمنان علي ـ عليه السّلام ـ وارد شده است، چنان كه از عبدالله بن سلام نقل شده كه: از رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ دربارة آيه «مَنْ عِنْدهُ عِلْمُ الكتاب» كسي كه نزد او است علم كتاب، سؤال شد، حضرت فرمود: اين آيه منحصراً دربارة برادرم علي بن ابي طالب است.[7]
3. آيه «وَ قِفُوهُم اِنَّهُمْ مَسئُولُون»؛ آنها را متوقف سازيد كه براستي آنها (از ولايت علي ـ عليه السّلام ـ) مورد پرستش قرار ميگيرند،[8] طبق نقل مفسّرين شيعه و سُنّي آيه فوق دربارة امير المؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ و ولايت او ميباشد،[9] و همين طور آيه «اِنَّما وليَّكمُ الله ...»[10] و آيه «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيم »[11] و آيه «بَلِّغْ ما اُنْزِلَ إليكَ مِنْ ربِّكَ...»[12] و آيه «اَلْيَوْمَ اكْمَلْتُ لَكُمْ دينكم ...»[13].
امّا دعاهاي مورد علاقه آن حضرت: همين دعاي «كميل» از دعاهايي است كه فقط به اصحاب حضرت سرّش چون كميل بن زياد بيان نموده، و «مناجات شعبانيه» از دعاهايي است كه حضرت بر آن مداومت داشته.[14]
نماز مخصوصه اي آن حضرت دارد كه چهار ركعت است به صورت دو ركعتي، هر ركعت بعد از حمد، پنجاه مرتبه قل هو الله احد، بعد از آن دعايي دارد كه ميتواند ذكر خاص حضرت به شمار رود،[15] و همين طور دعاي «يستشير» از دعاهاي مخصوصه آن حضرت است.[16]
ب: فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ:
درباره فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ نيز سورهها و آياتي نازل شده است، از جمله سوره كوثر، سوره قدر (إنّا اَنْزَلناه) و سوره هل اتي (انسان)، امّا آيات نازله در مورد آن حضرت فراوان است كه به اين آيات ميتوان اشاره كرد:
1. آيه تطهير كه دلالت بر عصمت آن خانم ميكند.[17]
2. آيه مباهله، كه مربوط به شركت فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ كه مربوط به جريان نفرين و دعا عليه مسيحيان نجران ميشود.[18]
3. آيه «فَتَلَقّي آدم»[19] كه مربوط به توسل حضرت آدم به فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ و اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ است.[20]
4. آيه «وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمات »[21] كه مراد از كلمات فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ و اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ ميباشند.[22]
5. آيه مودّت: در سوره شوري، 23 كه مربوط به لزوم مودت و محبت نسبت به فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ و اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ است.
6. و آيه امانت كه مربوط به اثبات ولايت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ است.[23]
امّا اذكار خاصّ فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ :
ميتوان از ذكر تسبيحات فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ و نماز و دعاي مخصوص كه جبرئيل به او تعليم نموده است،[24] و دعاي معروف حضرت كه به دعاي معروف فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ معروف مي باشد اين است: «بِسْمِ الله النّور، بسم الله الّذي يَقُولُ لِلشَّيءِ كنْ فَيكُون، بسم الله الّذي يَعْلَمُ خائِنَةَ الّاَعْيُن و ما تُخْفي الصُّدور، بسم الله الّذي خلق النّور مِنَ النّور، بسم الله هُو بالمَعْروفِ مَذْكُورُ، بسم الله اَنْزَلَ النّورَ عَلَي الطّورِ، بِقَدَرٍ مقدُورٍ في كِتابٍ مسطورٍ عَلي نَبِيٍ مَحْبور»[25]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. آيات ولايت در قرآن، ناصر مكارم شيرازي.
2. پيام قرآن، امامت و ولايت در قرآن، ج 9، ناصر مكارم شيرازي.
3. شواهد التنزيل، حسكاني.
4. علي ـ عليه السلام ـ در قرآن.
5. فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ ، علامه اميني.
6. فرهنگ سخنان فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ ، محمد دشتي.
پي نوشت ها:
[1] . فيض كاشاني، تفسير صافي، بيروت، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، چاپ دوم، 1402، ج 5، ص 365، اصل داستان از ص 361 ـ 365.
[2] . همان، ص 261.
[3] . قندوزي، سليمان، ينابيع المودة، ص 148، باب 42، خطيب بغدادي، تاريخ بغداد، ترجمه اسماعيل بن محمد بن عبدالرحمان، ج 6، ص 221، شماره 3275، حافظ بن عساكر، تاريخ دمشق، ج 2، ص 431، كنجي شافعي، كفاية المطالب، ص 231، باب 62.
[4] . بقره/ 207.
[5] . ابي عبدالله الحاكم النيشابوري، مستدرك علي الصحيحين، بيروت، دار المعرفة، ج 3، و ابن اثير، اسد الغابة، بيروت، دار احياء التراث العربي، ج 4، ص 25.
[6] . رعد/ 43.
[7] . اسد الغابه، همان، ج 4، ص 25، فخر رازي، تفسير كبير، ج 7، ص 89، و جويني، فرائد السمطين، ج 1، ص 356، حديث 282.
[8] . صافات/ 24.
[9] . فرائد السمطين، همان، ج 1، ص 78، حديث 46 ـ 47، ذهبي، ميزان الاعتدال، ج 3، ص 118، شماره 5802، ينابيع الموّدة، همان، ج 1.
[10] . مائده/ 55.
[11] . تكاثر/ 8.
[12] . مائده/ 67.
[13] . مائده/ 4.
[14] . مفاتيح الجنان، اعمال مشتركه ماه شعبان، ص 259.
[15] . همان، ص 64 ـ 66.
[16] . همان، ص 129.
[17] . احزاب/ 33. ر.ك: حسين بن مسعود بغوي، شرح السنه، ج 7، ص 203؛ و اميني،عبدالحسين، فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ ، تهران، انتشارات استقلال، چاپ اول، ص 49.
[18] . اميني، همان، ص 67. و ابوالفرج اصفهاني، الاغاني، بيروت، دار الكتب العلميه، ج 12، ص 6 ـ 10.
[19] . بقره/ 37.
[20] . فاطمه زهرا، همان، ص 73؛ و متقي هندي، كنز العمال، مؤسسة الرسالة، ج 2، ص 358، حديث 4237.
[21] . بقره/ 124.
[22] . مجلسي، محمد باقر بحار الانوار، ج 11، ص 176، و معاني الاخبار، ص 126، و قندوزي، ينابيع المودة، ص 97.
[23] . احزاب/ 72 و ر.ك: اميني، فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ ، ص 133.
[24] . مفاتيح الجنان، ص 66 ـ 68.
[25] . بحار الانوار، ج 92، ص 37، دلائل الامامة، ص 28، مهرج الدعوات، ص 7 و ص 140 و ر.ك: دشتي، محمد، فرهنگ سخنان فاطمه، انتشارات مشهور، ص 114.
«جن» در عرف قرآن موجودي باشعور و با اراده است كه به اقتضاي طبيعتش از حواس بشر پوشيده است و مانند انسان، مكلّف و مبعوث در آخرت و مطيع و عاصي و مؤمن و مشرك و... مي باشد. چنان كه خداوند متعال از قول گروهي از جنيان ميفرمايد: «و انّا منّا المسلمون و منّا القاسطون فمن اسلم فاولئك تحرّوا رشداً»؛[1] «و از ميان ما برخي فرمانبردار و برخي از ما منحرفند: پس كساني كه به فرمانند، اينان در جستجوي راه درستند.» «جن»، در شرايط عادي از ديد انسان، پنهان است. در عين حال كه موجودي مادّي است؛ ما هيچ دليلي نداريم كه همة موجودات زنده و مادي ديده شوند. بسياري از موجودات مادي وجود دارند كه آنها را با چشم عادي نميتوان ديد. دانشمندان علوم طبيعي ميگويند: موجوداتي كه انسان با حواس خود ميتواند درك كند، در برابر موجوداتي كه با حواس او قابل درك نيستند ناچيز است. چشم ما، رنگهاي محدودي را ميبيند، گوشها امواج صوتي محدودي را ميشنود. رنگها و صداهايي كه با چشم و گوش ما قابل درك نيستند، بسيار بيشتر از موارد قابل درك هستند و وقتي چنين است، ديگر تعجبي ندارد كه موجودات مادي و زندهاي در اين عالم وجود داشته باشند و با حواس ما قابل درك نباشند.[2] «جنها» گاهي در قالب تمثّل قابل رؤيتند، چنان كه در داستان حضرت سليمان -علي نبينا و آله و عليه السلام- آمده كه تعدادي از آنها براي حضرت كار ميكردند[3] و يا در روايت آمده كه «سعد اسكاف» جنها را به صورت مرداني زاهد ديد و امام باقر-عليه السلام- فرمودند: «آنها جنها هستند.»[4]
«جنها»، بنابر تصريح قرآن كريم، از جنس آتش خلق شدهاند: « وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارِ السَّمُومِ»؛[5] و جنيان را پيشتر از آتش گدازنده آفريديم.» آنها نيز مانند انسان داراي نر و ماده، ازدواج و تولد و تكاثر دارند.[6] خداوند متعال در آية ««29»، سورة فصلت، به حالت كفار در دوزخ اشاره كرده و ميفرمايد: «كافران ميگويند: پروردگارا آنهايي را كه از جن و انس ما را گمراه كردند به ما نشان ده تا آنها را زير پاي خود بگذاريم، لگدمالشان كنيم تا از پستترين مردم باشند.»
منظور از جن و انس در آية مذكور، گروه شياطين جني و انسي هستند كه بر ضد انسان وسوسهگري ميكنند از حضرت علي- عليه السلام- نقل شده كه: مراد از اين گمراه كنندگان، هر فردي از جن و انس است كه راه و روش كفر و گمراهي را ايجاد كردهاند و منظور از «الذين» جنس جن و انس است.»[7]
شهيد مطهري (ره) دربارة گمراهي جن و شياطين ميگويد: «قلمرو شيطان «تشريع» است نه «تكوين»، يعني قلمرو شيطان فعاليتهاي تشريعي و تكليفي بشر است، قلمرو شيطان در وجود بشر نيز محدود به نفوذ در انديشه او و نه تن و بدن او است، و نفوذ در انديشه بشر نيز منحصر به حد وسوسه كردن و خيال يك امر باطلي را در نظر او جلوه دادن است.
قرآن كريم، اين معاني را با تعبيرهاي «تزيين»، «تسويل»، «وسوسه» و... بيان ميكند، ولي شيطان تسلط تكويني برانسان ندارد و در مقام تشريع نيز تا خود انسان دست ارادت به شيطان ندهد، قدرت تسلط بر او را ندارد. خداوند ميفرمايد: «همانا شيطان بر مردمي كه ايمان دارند و به پروردگار خويش اعتماد و اتكا ميكنند تسلطي ندارد، و تسلط او منحصر به اشخاصي است كه خودشان ولايت و سرپرستي شيطان را پذيرفته و ميپذيرند».[8]
بنابراين، ارتباط انسان با شيطان، به تعبير خود شيطان[9] به صرف دعوت و استجابت ميباشد. و انسان داراي اختيار است و ميتواند دعوت شيطان را قبول نكند. منظور از عدم تسلط شيطان در مقام تكوين اين است كه شيطان و جنها نه خالق مستقل بخشي از موجودات و قطبي در برابر خداوند است و نه در نظام طولي جهان مانند فرشتگان نقشي از تدبير و اراده كائنات به او سپرده شده است.[10] پس جنّيان، گرچه با حواس ظاهري قابل درك و رؤيت نيستند، ولي آنها موجوداتي مادي بوده و برخي از آنها وسوسهگر بوده و بر ضد انسان شيطنت ميكنند، چنان كه خداوند متعال دربارة جنهاي شيطان و وسوسهگر ميفرمايد: «اين چنين در برابر هر پيامبري دشمني از شياطين انس و جن قرار داديم...»[11]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ناصر مكارم شيرازي وديگران، تفسير نمونه، (تهران، دارالكتب الاسلاميه)، ج 20، ص 267، 25، ص 100 ـ 157.
2. عليرضا رجالي تهراني، جن و شيطان، (قم، انتشارات نبوغ).
3. ناصر مكارم شيرازي، يكصدوهشتاد پرسش و پاسخ، (قم، دفتر نشر برگزيده)، ص 552.
4. زين العابدين دست داده، جن و شيطان در ادبيات و اديان، (جهرم، نشر مجمع فرهنگي ـ هنري شهيد عبدالرضا مصلي نژاد).
5. سيد محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، (بيروت، مؤسسه اعلمي)، ج 20، ص 39، ذيل آيات 1 ـ 7)، سورة جن.
پي نوشت ها:
[1] . جن/14.
[2] . ر. ك: مكارم شيرازي، ناصر و ديگران، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج 25، ص 156.
[3] . ر. ك: نمل/17.
[4] . كليني، محمد بن يعقوب، اصول الكافي، بيروت، دارالتعارف، ج 1، ص 459.
[5] . حجر/27.
[6] . جن/6.
[7] . ر. ك: طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، بيروت، دار احياء التراث العربي، ج 5، ص 11.
[8] . نحل/99 و 100.
[9] . ابراهيم/22.
[10] . ر. ك: مطهري، مرتضي، عدل الهي، قم، انتشارات صدرا، 1368، ص 71 ـ 74.
[11] . انعام/112.
مقدمه: براي روشن شدن مطلب، لازم است به چند نكته اشاره شود:
1ـ معناي واجب
وجوب به معناي ثبوت است و واجب نيز چند گونه استعمال شده است:
الف) واجب در مقابل ممكن؛
ب) فعلي كه اگر ترك شود، ترك كننده استحقاق ملامت و مذمت دارد و اين هم دو قسم است:
الف ) واجب عقلي مثل وجوب شناخت خداوند، اصل رسالت و نبوت؛
ب ) واجب شرعي مثل وجوب عبادات (نماز و روزه و...)
2ـ قرآن كتاب قانون
لذا آنچه قاعدتاً بايد در آن بيان شود،كليات مسائل است نه جزئيات آن، مگر در مواردي كه ضرورت و مصلحت اقتضاء كند.
3ـ اهل بيت –عليهم السلام - بيانگر جزئيات واجبات
پيامبر اسلام – صلي الله عليه و آله وسلم - در حديث معروف و متواتر «ثقلين»[1] فرمود: «من دو چيز گرانبها در بين شما باقي ميگذارم، كتاب خدا، و عترت و اهلبيت منو مادامي که از اين دو پيروي کنيد گنمراه نخواهيد شد»
از اين حديث نكاتي استفاده ميشود:
الف ) عترت و قرآن هميشه باهمند و جدا ناشدني، آنها كه طالب حقايق قرآنند بايد به دامن اهلبيت چنگ بزنند؛
ب )پيروي از هر دو بدون قيد و شرط واجب ميباشد؛
ج ) هر دو معصومند (يعني در قرآن و در گفتار اهل بيت هيچ خلل و اشتباهي وجود ندارد)؛
د) در طول تاريخ بايد فردي از اهلبيت، هميشه در كنار قرآن وجود داشته باشد(امروزه حجت حق حضرت بقيه الله الاعظم ارواحنافداه درکنار قرآن کريم جامعه به طور غير ظاهر اداره و راهنمايي مي کند)؛
ه) جدا شدن از اهلبيت و يا پيشي گرفتن از آنها ماية گمراهي است؛
و) آنها از همه افضل و اعلم و برترند.[2]
بعد از اين مقدمه
اولا : اگر مراد از كليات، واجبات الهي است، بلي در قرآن واجبات به صورت كلي بيان شده است. ولي اگر مراد اين باشد كه تمام واجبات و احكام با جزيئات خود در قرآن بيان شده است؟ بايد بگوييم كه تمام جزئيات در قرآن بيان نشده است.
يكي از رازهاي عدم بيان جزئيات احكام و واجبات، حجيم نشدن قرآن است، به گونهاي كه خواندن و انس با آن ممكن باشد، به عنوان مثال نماز به تنهايي «2000» مسئله دارد كه اگر بنا بود همة جزئيات در قرآن بيان شود، شايد «100» جلد كتاب ميشد و اين مسئله را با مراجعه به قرآن، به خوبي ميتوان فهميد كه بعضي از اعمال واجب در قرآن اسم برده نشده است و همچنين اصل نمازهاي پنجگانه را بيان فرموده است ولي تعداد كلمات نمازهاي پنجگانه در قرآن بيان نشده است و همچنين خمس در آيه غنيمت مورد اشاره قرار گرفته است[3] ولي جزئيات در قرآن نيامده است و همچنين احکام زكوة، حج، امر به معروف، جهاد و...
خداوند در كنار وحي قرآني وحي ديگري را براي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نازل ميكرد به نام الهام بياني و حديث قدسي، كه جزئيات احكام و تأويلات قرآن را بيان مينمود.
ثانياً: خداوند در قرآن، پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را به عنوان مبيّن و مفسّر كتاب معرفي كرده است و ميفرمايد:
«ما اين ذكر (قرآن) را بر تو نازل كرديم، تا آنچه را كه به سوي مردم نازل شده است براي آنها (بيان نموده) روشن سازي و شايد انديشه كنند»[4] و يكي از وظائف او بيان جزئيات احكام كلي موجود در قرآن است.
ثالثاً: اهل بيت عصمت و طهارت ـ عليهم السّلام ـ نيز به عنوان مفسّر حقيقي قرآن هستند. از اينجا است كه به اهميت حديث ثقلين و سفارش اكيد پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و ضرورت وجود امام در كنار قرآن پي ميبريم.
آن چه به طور خلاصه قابل بيان است، اين که: در قرآن كليات احكام و واجبات بيان شده است، اما جزئيات احكام به عهدة پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و ائمه ـ عليهم السلام ـ واگذار شده است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر :
1ـ تفسير نمونه، آيت الله مكارم شيرازي و همكاران، ج7، ص 175-176.
2ـ پيام قرآن، آيت الله مكارم شيرازي و جمعي از دانشمندان، ج9.
3ـ قرآن در قرآن آيت الله جوادي، انتشارات اسراء.
4ـ التفسير و المفسّرون، آيت الله معرفت، ج1، نقش اهلبيت در تفسير.
پي نوشت ها:
[1]. ابوالحسين مسلم بن الحجاج القشيري، صحح مسلم بشرح النبوي، بيروت، دارالفكر، 1401، ج15، ص 175 و خطيب خوارزمي، عناقب خوارزمي، تهران، مكتبه نينوا الحديثه، ص 222-224.
[2]. ر.ك: مكارم شيرازي، ناصر با همكاري جمعي از دانشمندان، پيام قرآن، قم، انتشارات نسل جوان، چاپ دوم، 1374، ج9، ص 75-76.
[3]. انفال/ 41.
[4]. نحل/ 44.
سايت يا وبلاگ خود را به همگان به صورت رايگان معرفي كنيد
وارد انجمن عصر طلائي ظهور شويد
و در قسمت معرفي سايت و وبلاگ سايت يا وبلاگ خود را
به صورت رايگان معرفي كنيد
http://www.afmsoft.ir/forum
و همچنين در قسمت تبليغات رايگان
تبليغات خود را به رايگان بگذاريد
http://www.afmsoft.ir/forum
دوستاني كه تبليغات يا سايت يا وبلاگ خود را معرفي ميكنند و
اگر لينك ما را در سايت خود قرار بدهند
به صورت رايگان برايشان يك لوگو يا بنر طراحي خواهيم كرد
مطمئن باشيد
با تشكر مديريت سايت
كوچيك شما علي فتحي

تقديم به حاج قاسم سليماني
ويدئوهاي علي فتحي در آپارات